سلام✍️
ناکارآمدی در حکمرانی رفاه اجتماعی ایران
در مورد سرنوشت رفاه اجتماعی ایران و هماکنون انتخاب وزیر برای وزارتخانهای که عملاً کارش رفاه اجتماعی است مدتی بود میخواستم مطلبی بنویسم، ولی به خاطر فضای حساس اجتماعی کنونی کشور از آن دوری میکردم. ولی ازآنجاییکه یقین میدانم که نه خود تمایل دارم و نه بنده و امثال من در دایره انتخاب دولت قرار نداریم، بنابراین دستم در بیان مطالب باز است و میتوانم بهراحتی سخن بگویم.
بیتردید مهمترین مشکل امروز کشور و قرار گرفتن این سرزمین تبدار در گرداب چالشها و بحرانهای گسترده، ناشی از ناکارآمدی در حکمرانی و در وجه پیشرفتهتر آن حکمروایی است. منظور از حکمرانی اندیشههای فکری و توسعهای، نحوة تصمیمسازی و تصمیمگیری، استراتژیها و تهای کلان بخشی و فرابخشی و شیوههای مدیریت بر نظام و دولت بر اساس مفاهیم فوقالذکر است.که هم جنبة محتوایی و هم فرایندی دارد، حکمرانی رابطة خود را با ذینفعان جامعه شامل بخشهای خصوصی و عمومی، نخبگان، گروه-های اجتماعی، اصناف و فرهنگیان و دانشگاهیان و گروههای مرجع اجتماعی و فرهنگی تعریف میکنند.
درواقع حکمرانی مصدر اتفاقاتی است که در مفهوم دولت یا Government اتفاق میافتد، ولی حکمروایی یاgovernance وجه پیشرفتة حکمرانی و فراتر از اقدامات دولت است و مشارکت با همة ذینفعان را در ادارة جامعه میپذیرد و بیشتر بر فرایندها و نهادهایی تأکید دارد و در شرایطی که منابع محدود است، رقابت سالم و اولویتبندی منابع از طریق تشریکمساعی و همکاری همة ذینفعان در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری به کارآمدی بیشتر کمک میکند. حکمروایی پیامد انتقال پارادایم از حکمرانی به معنی ادارة جامعه از بالا به پایین به دست دولت و نهادهای اداری به حکمروایی به معنی ادارة جامعه به دست دولت و مردم، نهادها و از پایین به بالا و فراتر از مدیریت صرفاً دولتی است. حکمروایی زمانی صفت خوب و شایسته میگیرد که مشارکتمندی، پاسخگویی، شفافیت، حاکمیت قانون، مسئولیتپذیری، اثربخشی، عدالت و دیدگاه استراتژیک را در خود جای دهد. هم حکمرانی و هم حکمروایی هر دو در سطوح کلان کشور و نظام و هم در سطح دولت مجلس و قوه قضاییه و هم بخشهای مختلف مثل کشاورزی والبته رفاه اجتماعی ایران مصداق دارد.
حال ببینیم مشکلات، چالشها و بحرانهای رفاه اجتماعی ایران که مقایسه با حکمرانی و حکمروایی و در چه وضعیتی قرار دارد، به نظر میرسد هنوز رفاه اجتماعی ایران در مقوله حکمرانی میگنجد ولی از شفافیت، پاسخگویی، مشارکتمندی حاکمیت قانون و مسئولیتپذیری و عدالت در رنج است.
امروزه این بخش با بیشاز 30 درصد از بودجه کشور و با پوشش بیشاز 60 درصد پوشش بیمه اجتماعی و نقشهای مختلف بهزیستی و ایجاد عدالت اجتماعی و تنظیم قدرت خرید مردم، کاهش فقر و نابرابری و ایجاد چتر ایمنی رفاه اجتماعی برای همة آحاد مردم اعماز کسانی که بالای خط فقر و کسانی که زیر خط فقرند، دچار مشگل تناقض مفهومی در دولت و حکومت و بعضاً در مجلس شورای اسلامی گردیده است.
بنابراین وظیفه اصلی بخش رفاه اجتماعی ایران تدوین و راهبری تهای اجتماعی است و اتفاقاً در کشوری که هماکنون بیشاز 25 میلیون نفر زیر خط فقر قرار دارند و مشکلات فراوانی در حوزههای اجتماعی و رفاهی بهخصوص در استانها و مناطق مختلف کشور وجود دارد، ضرورت تدوین و راهبری تهای رفاهی و اجتماعی بیشاز گذشته خودرانشان می دهد.
متأسفانه از اوایل دولت آقای نژاد چشم دولت بهجای نگاه به تهای رفاهی و اجتماعی بهسوی شرکتها و سازمانهای سرمایهگذاری نشانه رفت که ماهیتاً ربطی به بخش رفاهی و اجتماعی ایران نداشتند و میتوانست در حالتی که بخش خصوصی در ایران قوی عمل کند همانند کشورهای توسعه یافته صرفاً به سهامداری در شرکتهای سودآور آن بسنده کند. این امر بدانجا کشیده شده که اختلاف اولین وزیر انتخابی بعد از دولت اصلاحات به خاطر درخواست رئیس دولت در نشاندن مدیر شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی توسط خودش به اختلاف و انصراف وزیر مربوطه کشیده شد و سپس وزیری آمد که میگفت من وزیری صنعتی هستم نه رفاه اجتماعی؛ نتیجۀ این انحراف که همان انحراف در حکمرانی بخش رفاه اجتماعی است تا به امروز در دولت دهم و یازدهم تداوم یافت و غمانگیزترین صحنه آن در کمدی وهنانگیز استیضاح وزیر در هفتههای گذشته در مجلس شاهد بودیم که موضوع آن عزل و نصب افراد سفارشی در شرکتهای سرمایهگذاری تأمیناجتماعی و سازمان بازنشستگان کشوری بود.
در کشوری که شرایط مردم آن با آسیبهای اجتماعی فراوان و 25 میلیون جمعیت زیر خط فقر آیا این انحراف از حکمرانی بخش رفاه اجتماعی ایران نیست که به جامعه آدرس غلط داده شود و بهجای راهبری ت اجتماعی و رفاهی توسط دولت چشمها معطوف به شرکتهایی شود که خود نیز از آفت همین حکمرانی ناکارآمد و عدم شفافیت و پاسخگویی و مسئولیتپذیری به کام ناکارآمدی صنعتی و تجاری در غلطیدهاند.
شنیدهها چنین میگوید که متأسفانه امروز که قرار است وزیری برای این بخش انتخاب کنند دوباره به دنبال وزیری بنگاهدار میگردند تا وزیری که تگذار و راهبر رفاه اجتماعی باشد. گویا هنوز آنچه از حکمرانی غلط در این بخش حاکم بوده است هنوز نیز تداوم دارد.
دامنۀ این نوع حکمرانی به آنجا کشیده شده است که بعضاً مشاهده میگردد مدیران عالی رفاه اجتماعی ایران بهجای آنکه از قویترین و آگاهترین تگذاران رفاه و امور اجتماعی کشور باشند کسانی هستند که به دنبال گماردن فرزندان و آشنایان خود در مناصب و شرکتها هستند و میدانیم که یکی از مصادیق مسلم فساد تبارگرایی حتی در حد گماردن یک نفر از بستگان مسئولین در یک پست و مقام دولتی است، چیزی که در کشورهای توسعهیافته جرم تلقی میشود و تعقیب قضایی دارد. همچنین امروز، این بخش وزیری میخواهد که بتواند همۀ این ناکارآمدیها و فسادها را بهیکباره برطرف کند و صحنۀ رفاه اجتماعی ایران را صرفاً برای تگذاری رفاهی و اجتماعی و راهبری آن و خدمت به ملتی که امروز بیش از هر زمان تشنۀ دریافت این تها هستند قرارمهیا سازد.
جناب آقای رئیسجمهور در دور دوم مبارزات انتخاباتی خود در مورد استقلال وزارت رفاه و تأمیناجتماعی سخن گفتند. این در حالی است که علاوه بر آن اجرای قانون ساختار رفاه و تأمیناجتماعی که قانونی مادر و تضمینکنندۀ حداقلهای عدالت اجتماعی و رفاهی مدرن در جامعۀ ایران است و یکپارچگی آن که در قانون پیشبینی شده است دچار اخلال فراوان گردیده است بهطوریکه بخشی از بیمه خدمات درمانی به وزارتخانهای دیگر و امور اجتماعی و آسیبهای آن که قانونا باید در یک وزارتخانه رفاه وتامین اجتماعی باشد در وزارت کشور که قانونا وظیفهای در این موارد ندارد و شورای اجتماعی کشور که براساس مصوبۀ هیئتوزیران است بعد از ابلاغ قانون ساختار رفاه و تأمیناجتماعی خودبهخود بیاثر بوده و همۀ وظایف آن میبایست به وزارت رفاه و تعاون اجتماعی و بعداً به وزارت تعاون، کار، رفاه اجتماعی منتقل گردد. عدم یکپارچگی رفاه اجتماعی، که خلاف روح قانون ساختار رفاه و تأمیناجتماعی است نیز خود مصداقی از ناکارآمدی حکمرانی آنهم براساس یکی از مهم ترین شاخص های آن یعنی عنصر حاکمیت قانون در رفاه اجتماعی ایران است.
امیدوارم که دولت فرصت دهد که این بخش از دام بنگاهداری رهانیده شود و شایستگانی که دارای توان مدیریتی و استراتژیک رفاه و ت اجتماعی باشند، پا به عرصه وزارت بگذارند و اولین کارشان اصلاح اساسنامة سازمان تأمیناجتماعی باشد که برخلاف روح قانون ساختار دخالتهای وزیر در امور شرکتها را که آفات فرصتهای تگذاری رفاهی ایشان خواهد بود را به حداقل ممکن کاهش دهد و اجازه ندهد دیگران از این مجرای پرخطر امکان تگذاری رفاهی ایران را از وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی بستاند.
حال خود قضاوت کنیم در اینجا نشان داده شد که حکمرانی رفاه اجتماعی دچار چه خطرها و انحرافاتی است، این درحالی استکه برای تحقق توسعة اقتصادی و اجتماعی حکمرانی کفایت نمیکند و میبایست به سمت حکمروایی خوب و شایسته حرکت کنیم. فاصلة ما تا حکمروایی خوب که تضمینکنندة شفافیت، پاسخگویی، مسئولیتپذیری و حاکمیت قانون است، بهطور روشن دیده میشود.
در آخر باید گفت گزارة اول این نوشته که "بیتردید مهمترین مشکل امروز کشور ناکارآمدی در حکمرانی وحکمروایی است." در این نوشتار به بخش رفاه اجتماعی آن نگاهی اجماله افکنده شد. ومی تواند بخشهای دیگر نیز پازل این ادعا را کامل نماید.
هدف از بیان این مطالب این است که همگان بدانند که در این سرزمین کسانی هستند که میفهمند و می-گویند و اگر گوش نداند، به وظیفة ملی و سرزمینی خود عمل نمودند و اینها شاهدی است برای نسلی جوان که نظارهگر و بازیگر تحولات جامعة ایران است.
بحران مدیریت آب در جهان و اثرات برنامه های بدون مطالعه در جهان
اجتماعی ,رفاه ,حکمرانی ,دولت ,بخش ,کشور ,رفاه اجتماعی ,اجتماعی ایران ,اجتماعی و ,رفاه و ,و اجتماعی ,رفاه اجتماعی ایران ,معنی ادارة جامعه
درباره این سایت